Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6982 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shopworn
U
کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
due
U
از دست رفته کهنه شده از نوبت خارج شده
weather stained
U
هوا خورده ورنگ پریده
Laundry / Dry cleaners
U
مغازه لباسشویی و مغازه خشکشویی
damped wave
U
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
critical mach number
U
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
The sun has set (hadd set).
U
آفتاب رفته است ( رفته بود )
hottentot
U
یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
dwindle
U
رفته رفته کوچک شدن
to peter out
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindling
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindles
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindled
U
رفته رفته کوچک شدن
shoplifting
U
دزدی از دکانها و مغازه ها سرقت از دکانها و مغازه ها
clouts
U
پارچه کهنه کهنه
clout
U
پارچه کهنه کهنه
clouting
U
پارچه کهنه کهنه
clouted
U
پارچه کهنه کهنه
shop
U
مغازه
shopped
U
مغازه
shopper
U
مغازه رو
shoppers
U
مغازه رو
shops
U
مغازه
salesclerk
U
فروشنده مغازه
to shut up a shop
U
مغازه ای را بستن
shoplifter
U
دزد مغازه
shopkeeper
U
مغازه دار
shopkeepers
U
مغازه دار
store
U
مغازه دکان
shop lifting
U
دزدی از مغازه ها
store
U
مغازه بزرگ
storing
U
مغازه دکان
storing
U
مغازه بزرگ
shoplifters
U
دزد مغازه
tuck shop
U
مغازه حلویات
d. store
U
مغازه بزرگ
shopwalker
U
راهنمای مغازه
tuck shop
U
مغازه قنادی
floor walker
U
راهنمای مغازه
shop assistant
دستیار مغازه دار
bookshop
U
مغازه کتاب فروشی
haberdashery
U
مغازه ملبوس مردانه
mercery
U
مغازه پارچه فروشی
bookshops
U
مغازه کتاب فروشی
soda fountain
U
مغازه لیموناد فروشی
wineshop
U
مغازه شراب فروشی
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
soda fountains
U
مغازه لیموناد فروشی
show case
U
قفسه جلو مغازه
delicatessens
U
مغازه اغذیه فروشی
rotisserie
U
مغازه خوراک پزی
delicatessen
U
مغازه اغذیه فروشی
shoplifting
U
بلند کردن جنس از مغازه
burse
U
مغازه یابازار خرید وفروش
cantina
U
مغازه خواربار یامشروب فروشی
clerks
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
shops
U
مغازه گردی کردن دکه
five and ten
U
مغازه اجناس ارزان قیمت
shopped
U
مغازه گردی کردن دکه
shop
U
مغازه گردی کردن دکه
sales register
U
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
The goods in this shop could not be flogged.
U
اجناس این مغازه باد کرده
pos
U
محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
cash register
U
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
This shop deals in goods of all sorts .
U
دراین مغازه همه چیز معامله می شود
point of sale
U
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
cash registers
U
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
this shope has a well assorted(I'll-assorted)stock.
U
اجناس این مغازه جور ( ناجور )است
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays
[American E]
.
U
مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
middleman
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
demo
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstration
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
middlemen
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
inchmeal
U
رفته رفته
short tempered
U
از جا در رفته
gradually
U
رفته رفته
in process of time
U
رفته رفته
dislocated
U
در رفته
frenetical
U
از جا در رفته
bit by bit
<adv.>
U
رفته رفته
departed
U
رفته
thrawart
U
در رفته
by degrees
<adv.>
U
رفته رفته
gradually
<adv.>
U
رفته رفته
by inches
U
رفته رفته
barker
U
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
universal
U
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
packing
U
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
fustiest
U
کهنه
crusted
U
کهنه
weatherbeaten
U
کهنه
pokier
U
کهنه
worm eaten
U
کهنه
tatters
U
کهنه
poky
U
کهنه
worn out
U
کهنه
tacky
U
کهنه
fustier
U
کهنه
worn-out
U
کهنه
musty
U
کهنه
kettle holder
U
کهنه
olden
U
کهنه
trity
U
کهنه
by gone
U
کهنه
timeworn
U
کهنه
wadding
U
کهنه
wad
U
کهنه
shabbly
U
کهنه
archaic
U
کهنه
dossil
U
کهنه
fogram
U
کهنه
antiques
U
کهنه
antique
U
کهنه
age-old
U
کهنه
age old
U
کهنه
antiquated
U
کهنه
gray
U
کهنه
behind the times
U
کهنه
pokiest
U
کهنه
lint
U
کهنه
dowdy
U
کهنه
wads
U
کهنه
mucid
U
کهنه
outworn
U
کهنه
obsolescent
U
کهنه
out of d.
U
کهنه
ragged
U
کهنه
old-fashioned
U
کهنه
pokey
U
کهنه
obsolescence
U
کهنه گی
ragman
U
کهنه خر
weatherworn
U
کهنه
behindhand
U
کهنه
trite
U
کهنه
stale
U
کهنه
run down
U
کهنه
obsolete
U
کهنه
knacker
U
کهنه خر
run-down
U
کهنه
rungs
U
کهنه
fusty
U
کهنه
rags
U
کهنه
rag
U
کهنه
altogether
U
روی هم رفته
deep-set
U
فرو رفته
day a day
U
روی هم رفته
away
U
غایب رفته
it has escaped my remembrance
U
از خاطرم رفته
chafed
U
پوست رفته
neatest
U
شسته و رفته
all told
U
روی هم رفته
first and last
U
روی هم رفته
retreating forehead
U
پیشانی تو رفته
averagly
U
روی هم رفته
truncated soil
U
خاک رو رفته
weatherbeaten
U
رنگ و رو رفته
neat
U
شسته و رفته
neater
U
شسته و رفته
all in all
U
روی هم رفته
in the lump
U
روی هم رفته
average
U
روی هم رفته
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
madding
U
از کوره در رفته
averaged
U
روی هم رفته
he knew that i had gone
U
او میدانست که من رفته ام
averages
U
روی هم رفته
smudgier
U
رنگ و رو رفته
i have been to paris
U
پاریس رفته ام
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
applied
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
smudgiest
U
رنگ و رو رفته
installed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
jitters
U
از کوره در رفته
overseen
U
غلط رفته
on a par
U
روی هم رفته
smudgy
U
رنگ و رو رفته
in the a
U
روی هم رفته
by and large
<idiom>
U
روی هم رفته
iam bored
U
حوصله ام سر رفته
averaging
U
روی هم رفته
extinct
U
ازبین رفته
defunct
U
ازبین رفته
windswept
U
بر باد رفته
emaciated
U
گوشت رفته
I'm glad he's gone.
U
خوشحالم که او رفته.
red-hot
U
ازجادر رفته
exhausted
U
تحلیل رفته
frantic
U
ازکوره در رفته
consumptives
U
تحلیل رفته
frenzied
U
ازجا در رفته
overalls
U
رویهم رفته
off shade
U
رنگ رفته
overall
U
رویهم رفته
pallid
U
رنگ رفته
sunken
U
فرو رفته
averaged
U
روی هم رفته
consumptive
U
تحلیل رفته
Recent search history
Forum search
1
postside
1
He has been publicly disgraced for offenses of which he was not guilty.
1
می خواستم دو جمله زیر را ترجمه کنید
1
usually i moved much faster_ask the other girls that i'd been out with.
1
a fairly weighted coin
1
veterans
1
rag nymph meaning
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com